English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pay U وابسته به پرداخت
paying U وابسته به پرداخت
pays U وابسته به پرداخت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
progress payment U پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matt U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matte U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing U پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
usance U مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
sets of bill U نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
droppage U کسری پرداخت کسر پرداخت
fates U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fate U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
tax evasion U عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
ransoms U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransom U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
due bill U در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
carnet U اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
claim for indemnification U ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
ability to pay principle of taxation U اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
subscribed U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
dividend warrant U چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
associating U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
associate U وابسته وابسته کردن
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
rendering U پرداخت
disbursement U پرداخت
pay U پرداخت
settlement U پرداخت
making good U پرداخت
settlements U پرداخت
refinishing U پرداخت
discharge U پرداخت
renderings U پرداخت
trim U پرداخت
defrayal U پرداخت
glosser U پرداخت گر
pays U پرداخت
paying U پرداخت
lustreer U پرداخت
refunds U پس پرداخت
payment U پرداخت
polish U پرداخت
refunding U پس پرداخت
discharging U پرداخت
refund U پس پرداخت
discharges U پرداخت
payments U پرداخت
polishes U پرداخت
finishing touches U پرداخت
expenditure U پرداخت
glazes U پرداخت
glaze U پرداخت
pt U پرداخت
refunded U پس پرداخت
outlay U پرداخت
finishes U پرداخت
furbisher U پرداخت گر
finish U پرداخت
remitment U پرداخت
bleaching U پرداخت
finishing U پرداخت
burnisher U پرداخت گر
dishonors U خودداری از پرداخت
financing U پرداخت هزینه
pre payment U پیش پرداخت
payment in due cource U پرداخت به موقع
bonuses U پرداخت اضافی
bonus U پرداخت اضافی
finances U پرداخت هزینه
payment in kind U پرداخت جنسی
payment in kind U پرداخت غیرنقدی
reimbursement U پرداخت جبرانی
reimbursements U باز پرداخت
reimbursements U پرداخت جبرانی
dishonored U خودداری از پرداخت
payment in full U پرداخت تمام
payment in full U پرداخت کامل
reimbursement U باز پرداخت
dishonoring U خودداری از پرداخت
financed U پرداخت هزینه
finance U پرداخت هزینه
disburses U پرداخت خرج
lump sum payment U پرداخت یکجا
disbursed U پرداخت کردن
lump sum payment U پرداخت نقدی
disbursed U پرداخت خرج
disburse U پرداخت کردن
unpolished U پرداخت نشده
prepayment U پیش پرداخت
disburses U پرداخت کردن
disbursing U پرداخت خرج
burnishes U پرداخت کردن
settlements U تصفیه پرداخت
burnish U پرداخت کردن
settlements U تسویه پرداخت
settlement U تصفیه پرداخت
settlement U تسویه پرداخت
earnest money U پیش پرداخت
disbursing U پرداخت کردن
pre paid U پیش پرداخت
dishonour U خودداری از پرداخت
finisher U پرداخت کننده
rendition U پرداخت تحویل
renditions U پرداخت تحویل
money back U تضمین پرداخت
imprest U پیش پرداخت
overpayment U پرداخت اضافی
lustre U صیقل پرداخت
finishes U پرداخت کار
finish U پرداخت کار
installments U پرداخت قسطی
never-never U پرداخت قسطی
indemnification U پرداخت غرامت
outstanding U پرداخت نشده
final payment U پرداخت نهایی
planishing tool U ابزار پرداخت
payor U پرداخت کننده
remittance U پرداخت تادیه
disburse U پرداخت خرج
planish U پرداخت کردن
remittances U پرداخت تادیه
burnishing U پرداخت کاری
monthly payment U پرداخت ماهانه
outstandingly U پرداخت نشده
period of grace U مهلت پرداخت
instalment U پرداخت قسطی
scoured U پرداخت کردن
furbish U پرداخت کردن
dishonours U خودداری از پرداخت
buffer U پرداخت کردن
dishonouring U خودداری از پرداخت
liabilities U دیون پرداخت
liability U دیون پرداخت
dishonoured U خودداری از پرداخت
furbished U پرداخت کردن
instalments U پرداخت قسطی
payment terms U شرایط پرداخت
scours U پرداخت کردن
scour U پرداخت کردن
tumbles U پرداخت کردن
furbishing U پرداخت کردن
tumbled U پرداخت کردن
tumble U پرداخت کردن
furbishes U پرداخت کردن
payment stopped U توقف پرداخت
unpaid U پرداخت نشده
payees U پرداخت شونده
repayments U پرداخت مجدد
repayment U پرداخت مجدد
non-payment U عدم پرداخت
payable U قابل پرداخت
paymasters U مامور پرداخت
non payment U عدم پرداخت
payable at sight U پرداخت دیداری
payee U پرداخت شونده
payable on demand U پرداخت عندالمطالبه
satin U جلا پرداخت
liquidation U پرداخت بدهی
remittable U قابل پرداخت
paid U پرداخت شده
paymaster U مامور پرداخت
money orders U دستور پرداخت
annual payment U پرداخت سالیانه
spot cash U پرداخت نقدی
advance payment U پیش پرداخت
advice note U دستورپیش پرداخت
on account payment U پیش پرداخت
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com